احساس میکنم زندگی اکثرمون اینجوری شده که اصلا ارادۀ خدا رو تو زندگیمون احساس نمیکنیم؛ شایدم اصلا باورش نداریم؛
اصلا بهش فکر کردیم!؟
همون اراده‌ای که در خیبر رو از جا کند! همون اراده‌ای که دریا رو شکافت!؟
یعنی اینقدر قدرت نداره مسائل چرتْ و پَرت و پلا زندگیمون رو تحت تاثیر قرار بده!؟
شاید چیزی (مثلاً آزمونی، ورودی، بیماری) که اصلا فکرشم نمیکنی که درست بشه اون درست کنه. تو که نمیدونی! تو که نمی تونی!؛
ولی اون شاید نه حتما میتونه؛ ولی ما بلد نیستیم، ما عرضه استفاده نداریم؛ کاری کنیم که اراده اش تو زندگیمون جاری بشه.

پ.ن: چند هفته است نرفتم پیشش، آخرین بار خودش طلبید، بعد از اون شرم حضور دارم، نمی تونم برم پیشش.
پ.ن: به جز طرفدارانش همه متفق القول بهش میگن حجت السلام ولی به نظر من اینم بگیم باز توهینه به اسلام.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها